بسم اللّه الرحمن الرحیم

« وَ لاَ تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللهِ أموَاتاً بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون »

آل عمران – آیه 169

هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده شوند .

- شکر فراوان خدای بزرگ و بلند مرتبه را که او عزوجل است و از جهت بزرگواری و رحمانیّت عفو کننده و توبه پذیر ، سخت دلان را رحمان و دیگران را رحیم است .

- به نام قادر منان که مرا به عنوان بنده درگاه پرشکوهش مقبول گردانیده و از آن جهت توفیق به حضور در جبهه را عطا کرده و مؤمنان را منّت نهاده که بنده ای واقعی را سرپرست فرستاد و انسان را وظیفه داد طاعت او و این است توصیّه من که او والامقام است در نزد خدا و خدا یارش باد .

- به نام اللّه ، به نام آن که به ما جان داد تا بتوانیم در راه اهداف الهی اسلام جانفشانی کنیم . به نام آن که اسلام را از کامل ترین موجودات روی زمین قرار داد تا بتواند به نحو احسن از فرامین و دستورات عالیه اسلام بهره برداری کند و در برابر تنها خدا سجده شکر به جا آورد .

- شکر خدا را که ما را در زمانی آفرید و منّت نهاد که رهبری هم چون پیر جماران داریم و حیف است که از دستورات او استفاده نکنیم و شکر می کنم که توانستم به ندای حسین گونه رهبر عزیزم پاسخ دهم .

- شهدا را بنگرید و وصیّت نامه هایشان را مطالعه کنید ، ببینید که آن ها چگونه شده است که به جبهه آمده اند ؟ چگونه شده است که مرگ را مستقبل شده اند ؟

- شهادت مرگی است که از جانب خدا به سوی امّت محمّد فرستاده شده است و برنده آن است که با عمل صالح و به امید پیروزی رزم آوران اسلام به سوی این مرگ با عزّت بشتابید .

- بارالها ! شکر می کنم که موفّق گردانیدی که یکی از بندگانت در جبهه بتواند فداکاری کند و سجده شکر به جا بیاورد و إن شاء اللّه که بتوانم انتقام خون به ناحق ریخته شده شهدا راخصوصاً دایی و پسر عمه ام را و دیگر دوستانم را از بعثی ها بگیرم .

- سلام بر امّت حزب اللّه و شهیدپرور ! بر کسانی که فرزندانی هم چون علی اکبر و عبّاس و قاسم و اصغر و علی اصغر پرورش می دهند . دیگر این است که البتّه احتیاج به توصیّه من حقیر ندارد ولی تا می توانید به دستورات امام عزیزمان گوش فرا دهید . از روحانیّت حمایت کنید . به سوی جبهه ها بشتابید و شرّ این حزب بعث را از منطقه برکنید .

- دوستانم و برادرانم ! اسلحه از دست رفته مرا بردارید و علیه دشمن استفاده کنید و راه مرا ادامه دهید . نماز شب به پای دارید . آموزش های نظامی را فرا گیرید که اگر روزی تمام مسلمانان جهان متّحد شوند بتوانید در جنگ علیه اسرائیل شرکت کنید .

- پدرم ! می دانم در غم من نالان هستی ولی صبر کن و صبور باش مثل حسین که هفتاد و دو یارش را به شهادت رساندند صبر کرد ، تو هم صبر کن و امیدوارم که مرا حلال کنی که تاکنون نتوانستم خدمتی شایان برای شما داشته باشم .

- مادرم ! باور کن وقتی این قسمت را می نویسم اشک از چشمانم بیرون می آید ولی تو هم زینب وار در برابر مشکلات ایستادگی کن و اگر می خواهی در غم من گریه کنی به یاد علی اکبر حسین (ع) و به یاد ابوالفضل (ع) و علی اصغر (ع) گریه کن .

- مادرم ! اسلحه همسرم و شب عملیات عروسیم .

- خواهرم ! وصیّتی به شما ندارم ولی استقامت کنید . سیاهی چادر شما مثل سرخی خون من است که در برابر بعثی ها بر زمین ریخته شده است . امید داشتم که در شب عروسی ام از خواهران پذیرایی کنی ولی در جلسه ختم و عزایم از مردم پذیرایی کنید .

- الان که این وصیّت نامه را می نویسم ساعت دوازده ظهر 1365/11/22 می باشد .

- در پایان می خواهم از خداوند که به تمام خانواده های شهدا ، مفقودین ، اسرا و مجروحین صبر پایدار و اجری عظیم مرحمت بفرماید . به امام امّت ، خمینی

بت شکن عمری هم چون عمر نوح (ع) عطا فرماید و ایشان را تا انقلاب حضرت مهدی (عج ) برای تمام مسلمانان جهان نگه دارد .

- به امید آن که خداوند از تمام گناهان من بگذرد و عفو را شامل حال من

بگرداند .

خدانگهدار

حبیب اله باغبانزاده

امضا : 1365/11/22