گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

روح الله گیاهدوست آرانی

عزیزالله

نظامی

1363/06/20

آران وبیدگل

1404/03/26

شهرستان خمین (جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونی )

گلزار شهدای امام زاده محمد هلال آران

بسم رب الشهدا و الصدیقین

زندگینامه سرهنگ پاسدار شهید روح الله گیاهدوست

کودکی

شهید روح الله گیاهدوست در سال 1363 در شهر آران وبیدگل در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد. روح الله فرزند اول خانواده ای 5 نفره بود. پدرش که سابقه حضور در جبهه را نیز داشت در کارخانه چینی کار می کرد. مادرش علاوه بر رسیدگی به امور خانه و فرزندان، قالیبافی هم می کرد.

نوجوانی

روح الله در سن 15 سالگی ضمن فعالیت در بسیج مسجد علی اکبر(ع) و هیئت حضرت رقیه(س)، به ورزش کاراته علاقه نشان داد و این ورزش را به صورت حرفه ای دنبال کرد. و تا زمان شهادت، یعنی قریب 25 سال به انجام آن مداومت داشت. ایشان معتقد بود باید برای انجام کارهای بزرگ، جسم و بدنی قوی داشت. آقای روح الله آرام و روح الله مهدویان از دوستانی بودند که در این رشته مشوقش بودند. در ابتدای شروع کاراته مرحوم محمد انصاری فرد مربی ایشان بود. اما بعد آقای آرام مربیگری روح الله را بر عهده گرفت.

ازدواج و فرزندان

روح الله در سال 1382 به خدمت سربازی رفت. یک سال بعد در 1383 با خانم زهرا گیاهدوست که با هم نسبت فامیلی هم داشتند، ازدواج کرد. همسر ایشانبا تشویق و همراهی روح الله توانست ضمن اخذ مدرک لیسانس در رشته مترجمی زبان انگلیسی، موفق به حفظ قرآن کریم شود. پدر خانم ایشان که از رزمندگان دفاع مقدس بود، بعد از پایان جنگ در جهاد مشغول به فعالیت شد. حاصل ازدواج روح الله و همسرش، چهار فرزند به نامهای فاطمه، رقیه، خدیجه و محمدحیدر می باشد.

ورود به سپاه

روح الله در سال 1384 به عضویت سپاه در آمد. ایشان در سپاه دوره تکاوری را هم گذرانده بود. ایشان که در نیروی زمینی سپاه خدمت می کرد، با تقسیم نیروهای تیپ کاشان، وارد هوا و فضای سپاه شد. و در زمان شهادت حفاظت از سایت هسته ای نطنز را بر عهده داشت.

کاراته و روحیه ورزشکاری روح الله

روح الله در رشته کاراته دارای افتخاراتی بود وحتی کارت مربیگری هم داشت، منتها به جهت اینکه از افتخارات خودش صحبتی نمی کرد، خانواده، بعد از شهادتش از آن مطلع شدند.

روح الله بیش از آنکه ورزشکار باشد، مزین به اخلاق ورزشی شده بود. پدرخانمش دچار سکته شده بود و نیاز به کاردرمانی داشت. ایشان با توجه به بنیه قوی که داشتند این کار را بر عهده گرفتند. حتی آسیب دیدگی که در ناحیه جناق سینه داشتند مانع از این کار نشده بود و همسر ایشان که احساس کرده بودند در جا به جایی پدر کمی اذیت می شوند پی میبرند که در ورزش صدمه دیده اما روح الله به روی خودش نیاورده بود و همچنان با همان دقت به کاردرمانی پدرخانمش رسیدگی کرده بود. کاراته با اینکه ورزشی رزمی بود اما در روحیه روح الله اثری مثبت گذاشته بود و او را بیشتر مستعد کمک رساندن به دیگران قرار داده بود.

روح الله در طبقه بالای منزلش وسایل ورزشی قرار داده بود و از همسر و فرزندانش خواسته بود که در آنجا با مربیگری او ورزش کنند تا بدنی سالم و قوی داشته باشند. حتی خودش کیسه بوکس درست کرده بود و تردمیل و دیگر وسایل را در آنجا گذاشته بود.

با همه مشغله ای که داشت، طوری برنامه ریزی می کرد که هم به کارهای نظامی اش می رسید و هم به ورزشگاه میرفت. کارهای سنگین و سخت خانه هم با روح الله بود. همچنین بچه ها را بسیج می کرد که در کارهای خانه به مادرشان کمک کنند. اما با وجود کوچک بودن بچه ها بار اصلی به دوش خودش بود.

ارادت روح الله به رهبری

ایشان ارادت خاصی به رهبری داشتند. میگفتند کل دنیا نگاهشون به رهبر ماست. و به تاسی از ایشان که با این سن و سال هنوز کوهنوردی می کردند. ورزش کوهنوردی را هم انجام میداد. روح الله قله توچال و کرکس را فتح کرده بود.

در همه چیز سررشته داشتند

روح الله نه تنها در ورزش بلکه در تمام کارهای تعمیراتی که برای خانه لازم بود هم سررشته و تجربه داشت. برق کشی و رنگ کاری و تعمیر کولر گازی را بلد بود. میگفت ما باید تو هر زمینه پیشرفت کنیم که ورزش در اولویت بود.راننده جرثقیل بود و گواهینامه ویژه جرثقیل داشت.

دعای شهادت

همسر شهید نقل می کنند که ایشان همیشه میگفتند: « شما هر چی از خدا بخوای بهت میده. من سوریه رفتم شهید نشدم. زاهدان رفتم شهید نشدم. تو ماموریتهای مختلف. شهادت قسمتم نمیشه. 20 ساله با هم زندگی کردیم شما دعا کنید من شهید بشم. »

گفتم: « خوب تو نباشی من پشم خالی میشه و هیچ کسی رو دیگه ندارم . من چطور میتونم همچین چیزی رو از خدا بخوام.»

روح الله گفت:« من به شما قول میدم هر چه قدر تو این بیست سال هوای شما را داشتم بعد از شهادت چندبرابر بیشتر هواتون رو خواهم داشت. »

مراسم تشیع و قدرشناسی مردم

تشیع جنازه ایشان دقیقا در دوران 12 روزه جنگ با رعایت مسایل امنیتی انجام شد و مردم شریف و انقلابی شهرستان آران و بیدگل با حضور پرشور خود نشان دادند که تا پای جان، رهرو این انقلاب و شهدایشان هستند.

کارهای خیر و جهادی

خدمت رسانی به محرومان و افراد بی بضاعت و کم بضاعت وجهه همت شهید بود. هرچند خانواده و بستگان نزدیک روح الله از این روحیه خدایی او تا حدودی آگاهی داشتند اما ابعاد گذشت و فداکاری او در این زمینه تا زمان شهادت پوشیده بود به گونه ای که مصادیق متعددی از این دستگیری از محرومان و نیازمندان پس از شهادت او آشکار شد. خانواده او شاهد آن بودند که بخش عمده ای از فرصت خود را صرف رفع مشکلات مردم و رسیدگی به نیاز مستمندان می کند. او همه ی این اقدامات را در کمال صداقت و اخلاص انجام میداد و دوست نداشت که در این عرصه دیده شود یا خودنمایی کند.

سرپرستی بچه های یتیم هم از کارهای خیری بود که روح الله بدون اینکه به کسی بگوید، بر عهده گرفته بود. ایشان اهل نماز جماعت و نماز اول وقت بود. اهل غیبت نبود. اگر کسی غیبت میکرد با خنده می گفت:«حرف خودمونو بزنیم.» و اگر غیبت کننده گوش نمیداد مجلس را ترک می کرد.

شهادت

سرانجام ایشان در سحرگاه 26 خرداد در جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران، همراه چند نفر از همکارانش، مورد هدف پهپاد هرمس قرار گرفت و به مقام والای شهادت نایل آمدند.

وصیت شهید به همسر و دخترانش درباره حجاب

« به شکلی از خونه بیرون برید که همه بدونن هنوز چادر حضرت فاطمه روی سر زنان و دختران ما هست.»

تعداد بازدید: 45

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

نشانی : حرم مطهر حضرت محمدهلال بن علی(ع) - گنجینه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهرستان

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع