احسان بلالی بیدگلی
نعمت اله
بسیجی
محصّل
1348/07/01
آران وبیدگل
1365/12/12
شلمچه
گلزارشهدای امامزاده هادی (ع) بیدگل
احسان بلالی بیدگلی در اوّل مهرماه 1348 در خانواده ای متدیّن و مذهبی در بیدگل پا به عرصه ی گیتی نهاد. او در دامان مادری عفیف و پدری پرهیزکار پرورش یافت. پدر احسان از کارگران شریف و متدیّن کارخانه ریسندگی و بافندگی و مادرش خانه دار بود. اهتمام به تربیت و ایجاد حب اهل البیت(ع) در ضمیر و نهاد احسان که فرزند آخر خانواده بود، باعث شد شخصیت دینی او چنان پایه ریزی شود که حتی در سنین کم، نماز و روزه خود را به جا آورد. او با شرکت در مجالس دعا و هیئت های مذهبی، بیش از پیش، روحش را آماده مسئولیّتی بزرگ می کرد.
احسان پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی در بیدگل و در اوج دفاع مقدّس، به علّت نقل مکان خانواده به کاشان، وارد دبیرستان امام خمینی(ره) این شهر شد. دبیرستانی که آن روزها، دانش آموزانش بیش از همه ی تاریخ هفتاد ساله ی دبیرستان درس می خواندند؛ آن هم درس جانبازی و شهادت در رکاب حسین زمان.
یاران خمینی -که در آغاز انقلاب الهی خرداد 42 وعده ی قیامشان را داده بود- بزرگ شده بودند و آن شیرهای پاک که با اشک بر مظلومیّت اباعبدالله الحسین(ع) درآمیخته بود، در رگ های این قبیله ی شرافت و مردانگی جاری و ساری شده و تأثیر خودش را گذاشته بود.
احسان پس از اتمام سال اول دبیرستان، تصمیم به حضور در جبهه گرفت ولی به دلیل سن کم موفق نشد. با فرمان حضرت امام خمینی(ره) جهت حضور امت حزب الله در جبهه ها، به رغم آغاز سال تحصیلی جدید، ابتدا به نهاد بسیج ملحق شد و پس از اتمام آموزش نظامی در اصفهان، در حالی که دو برادر دیگرش نیز در جبهه ها بودند، عازم مناطق جنوب شد و پس از چندین ماه ایثار و فداکاری به کاشان برگشت.
عشق به شهادت و دیدار مولا حسین(ع)، چنان او را بی قرار ساخته بود که نتوانست در مدرسه تاب بیاورد، لذا در سال 1365 مجدداً عازم کربلای خوزستان شد و پس از حضور شجاعانه در عملیّات کربلای5 در تاریخ 1365/12/12، روح بی قرارش از سرزمین شلمچه به آسمان ها عروج کرد. پیکر مقدّسش که سال ها در بیابان های کربلای خوزستان مفقود بود پس از تفحص، در تاریخ 1377/2/9، طی مراسم باشکوهی در زادگاهش به خاک سپرده شد.